سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بشنو از دل چون حکایت میکند


تعداد بازدید

v امروز : 0 بازدید

v دیروز : 0 بازدید

v کل بازدیدها : 3580 بازدید

85/1/22 :: 10:44 عصر

آری دیگر دلم از دست همه گرفته

از تمام کسانی که کلاهشان برای سرشان گشاد است

دیگر دلم از دست همه گرفته
از تمام کسانی که لباسشان بارکدشان است
از هویت های میز نشان
از بله های از سر اجبار
از طلبه هایی که طالب علم نیستند
از دانشجویانی که دانش جو نیستند
از تمام کرهایی که سمعکهایشان مارک مصلحت خورده
از اندامهای به مزایده گذاشته شده
از انسانهای ارزان قیمت
از اعتقادهای حراجی
از حرفهای مفت
از وعده های سر خرمن
از نادیدنی های دیدنی!
از صورتهایی که بوم نقاشی اند
از متهمانی که شاکی اند
از تمام کسانی که رسالت خون را تنها در رساندن اکسیژن به سلولها می دانند
از تمام خونهایی که رنگین ترند
از آنان که آزادگی را در اسارت بی بند و باری به بند می کشند
از آنان که عشق را به بهای love سه طلاقه کرده اند
از تمام کسانی که در لغت نامه های ذهنشان بین مظلوم و تو سری خور علامت تساوی است
از ولایت ناشناسان ذوب در ولایت
از کوفیانی که دم به ساعت می گویند( این الطالب به دم المقتول به کربلا)
از کوفیانی که اهل کوفه نیستند
از کوفیانی که برای مهدی(عج) نامه می نویسند
از تمام آنان که فکر می کنند کوفیان شاخ داشتند
از تمام آنان که فکر می کنند طلحه یا زبیر یا عمرعاص یا ... دم داشتند
از سیاستمداران بی دین
از متدینین بی سیاست
از تمام آنان که دین و سیاست را از هم جدا می دانند
از آنان که شهدا را در موزه گذارده اند
از آنان که در هر میدانی دم از استقلال و پیروزی می زنند الا میدان جنگ
از عروسکهای بالماسکه
از وطن دوستان وطن گریز
از زنان مرد صفت
از مردان زن صفت
از همه آنان که شهدا را برای تیراژ می خواهند
از همه آنان که« نون والقلم و ما یسطرون» را نان تفسیر می کنند
از رای های ممتنع
از تمام آنانی که بین نماز و نرمش تفاوتی قائل نیستند
از همه چیز داران بی همه چیز
از امانت داران خائن
از کفهای روی آب
از ناموس داران بی ناموس
از زنگارهای روی آینه
از مسلمانان مسلمان کش
از پشتهایی که همیشه رودر روی خصم اند
از تمام آنان که به تقاضای مشروع مظلومگان « قبلت» نا مشروع می گویند
از آنانی که بی حجابند
از آنان که خود حجابند
از بلاهایی که از دماغ فیل نازل شده اند
از آنان که تاسوعا و عاشورا را تنها در تقویم جستجومی کنند و کربلا و کوفه و شام را تنها در نقشه
از آنان که دیروز را دیدند و امروز را در حسرت دیروز به دیروزی تبدیل می کنند که فردا حسرتش را خواهند خورد
از آنان که چشم به فردا دوخته اند و امروز را فراموش کرده اند
از آنان که پرچمند اما بیرق و علم نیستند
از آنان که کلفتی گردن خود را بیش از تیزی ذوالفقار می دانند
از آنان که باده ناب را با ده درصد الکل بالا می دانند
از چشمهایی که در صفین تنها قرآن سر نیزه را دیدندو در کربلا و کوفه و شام تنها قرآن سر نیزه را ندیدند
از آنان که در صفین تنها قرآن سر نیزه را باور کردندو در کربلاوکوفه و شام تنها قرآن سر نیزه را باور نکردند
از تمام آنان که بین قرآن سر نیزه و قرآن سر نیزه را نمی دانند
و از تمام آنان که قرآن را بر نیزه کردند
از من که منم، از تو که تویی، من و تو که ما نیستیم و ما که فنای در او نیستیم
از خنجرهایی که بر پشت می نشیند
از آنان که نی را به گیتار می فروشند
از آنان که می را به مسکر
از آنان که با شنیدن نام « خردل» به یاد چاشنی غذا می افتند
از آنان که با شنیدن نام « موج» تنها به یاد جزایر هاوایی می افتند
از آنان که با شنیدن نام « توپ» مارادونا در خاطرشان زنده می شود نه شهید حاجی پور
از آنان که نمی بینند و می گذرند و از آنان که می بینند و می گذرند
از آنان که از آب زلال آب می خورند و از آب گل آلود نان
از تمام مجذوبین باغهای سبز که هیچ گاه توی باغ نیستند
از سگهای بی وفا
از اسبهای نانجیب
از خروسهای بی دم
از مورچه های تنبل و بی کار
از زنبورانی که همه چیز دارند الا عسل
از کلاغهای بی حیا
از قلندرانی که از قلندر بودن تنها سر تراشیدنش را بلدند
از اشترانی که از شتر بودن تنها کینه ورزیدنش را یاد گرفته اند
از خرسهایی که از خرس بودن تنها بخل ورزیدنش را فرا گرفته اند
از گاوهایی که هیچ ندارند الا دو شاخ
از شتر مرغها که نه می برند و نه می پرند
از آنان که درد دلشان را به درد شکمشان فروخته اند
از آنان که منتظرند محرم گردد یک مو زسر ... و از یاد برده اند
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
از آنان که چوبه محمل و سر زینب را دیدند و منبر و منطق او را نه
از آنان که غنایم جنگی را در زمان صلح از شهدا می گیرند
از آنان که حضور همه کس را حس می کنند جز خدا
از آنان که از همه شرم می کنند جز خدا
از تمام شهوترانانی که عجوزه سه طلاقه امیر المومنین را تنگ در آغوش گرفته اند
از آنان که بازی می دهند
از آنان که بازی می خورند
از بازی ها! از بازی ها! از بازی ها!
مرحوم  سپهر

 


نوشته های دیگران ()

85/1/20 :: 9:31 عصر

 

همسر شهید همت در مورد عشق و علاقه این شهید بزرگوار به بسجیان این گونه می گوید: در طول دو سال و دو ماه زندگی مشترک بین من و حاجی سه عید نوروز داشتیم و تحویل هیچ سالی را با هم نبودیم . قبل از تحویل آخرین سال زندگی حاجی. با او زیاد صحبت کردم که بگذار این عید را باهم باشیم . حاجی گفت (می دانی! بسیاری از بچه بسیجی ها چند ماه است که خانواده هایشان را ندیده اند. بگذار من عذاب وجدان نداشته باشم . بگذار با بسیجی ها در سنگر بمانم ) یک بار لای دفتر سر رسید رو زانه حاجی نامه های بسیجی ها را دیدم . یکی از آنها نوشته بود ((من سر پل صراط جلوی تو را می گیرم !سه ماه است که به عشق رویت تو جبهه ها منتظرم . به امید روزی که فرمانده ام . حاج همت را ببینم )) حاجی می گفت: تو فکر نکن من آدم خوبی هستم که بسیجی ها برای من نامه می نویسند . من یک گناهی به در گاه خداوند کرده ام که باید با محبت ای ها عذاب پس بدم . مگر من کی ام که اینها برای من نامه می نویسند ؟!

 

حاصل کلام حاجی همیشه این بود . ((سختی های زندگی من و تو در مقابل کار این بچه بسیجی ها هیچ هم نیست !))

 

ای شهیدان دردها برگشته اند                       روزهامان را به شب آغشته اند

 

فصل هامان گونه ای دیگر شدند                    چشم هامان مست و جادوگر شدند

 

روحهامان سخت . تن آلوده اند                        آسمان هامان لجن آلوده اند

 

هفته ها در هفته ها گم می شوند                 وهم ها فردای مردم می شوند

 

فانیان وادی بی سنگری                                   تیغ های مانده در آهنگری

 

حاصل آن ماجرا ها حیرت است ؟                     میوه ی فرهنگ جبهه عشرت است ؟

 

حاصل آغازها پایان شده است ؟                      میوه ی فرهنگ جبهه نان شده است ؟

 

شعله ها . سردیم ما.سردیم ما                       فرصتی شاید که برگردیم ما

 

یسطرون هم رفت و ما نون ماندیم                  بعد لیلا باز مجنون ماندیم

 

پشت آغازی که اقیانوس شد                            درتکاپوی شبیخون مانده ایم

 

 

 

 

 

 


نوشته های دیگران ()

85/1/20 :: 9:30 عصر

به این وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم مطالب و درد دل های همه شما را ببینم لطفا نظر بدید


نوشته های دیگران ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

بشنو از دل چون حکایت میکند
علی
دانشجوی رشته حسابداری هستم امیدوارم بتوانم مطالب مفیدی برای همه عزیزان دلم وبا صفا ارائه کنم.

لوگوى وبلاگ

بشنو از دل چون حکایت میکند

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh